حیـــــــــــــــــــا...

محجبه بودن...حجاب...سخت است...
اینکه حواست باشد...
هیچ نگاهی را به سمت خودت نکشی...
در عین اینکه فعالیت خودت را داری...
و اجتماعی هستی...
خیلی خیلی سخت است...
مثلا همین محیط دانشگاه...
اینکه بعضی دختر چادری ها یادشان میرود...
این پسر نامحرم با بقیه نامحرم ها هیچ تفاوتی ندارد...
اینکه به بعضی مسائل بلند بلند میخندند...
اینکه کم کم مرزهای حیا شکسته میشود...
و بعضی مسائل فقط حکم پزشکی پیدا میکند...و چون پزشکی ست...دیگر حیا جایی ندارد...محرم و نامحرم معنا ندارد...
اینکه سر همین مسائل حتی بعضی دختر چادری ها با آن دسته از چادری هایی که قصد رعایت این گونه مسائل را دارند مخالفند...
اینکه به چشم تحقیر نگاهشان میکنند...
اینکه استاد هم گاهی میخواهد رعایت کند...
دانشجوها میگویند استاد راحت باش...داریم علمی صحبت میکنیم...
اینکه محیط کلاس...تنگ میشود...در و دیوار انگار میخواهد ببلعد دانشجویی را که میخواهد با حیا باشد...
اینکه حتی به فکرش میرسد...که کلاس را ترک کند...
اینکه دختر دانشجو مجبور میشود به استاد مردی که مرزها را رعایت نمیکند تذکر بدهد...
..................
خواهشا...اونهایی که دانشجویید...خواهشا...این جور مسائل رو رعایت کنید...
این محیطی که تعریف شد...پنجاه درصدش چادری بودن...
اما...حیا...غریب بود میانشان...
البته...یک سری از چادری ها + یک سری مانتویی های محجبه...بودند که کلاس برایشان...تنگ شده بود...